وﻗتی سازمان یا شرکا درﮔیر مدﻝ سازی یا اﻟﮕﻮسازی ﻓرﺁیندﻫای کسب و کار ﺧﻮد مـی شود، سواﻻتی برای آن ها پیش میﺁید.
• کداﻡ ﻓرﺁیندﻫا در شرکت من وﺟﻮد دارد؟
• کجا یک ﻓرﺁیند پایان می یابد و ﻓرﺁیند دیگری ﺁﻏاز می شود؟
• در ﭼه سطحی از ﺟزﺋیاﺕ باید ﻓرﺁیندﻫای ﺧﻮد را مدﻝسازی کنیم؟
مفهوﻡ معماری ﻓرﺁیند کسب و کار ﻋبارت است از: مـرور کلـی سازمان یافته ﻓرﺁیندﻫایی که در باﻓت سازمانی وﺟﻮد دارد. درﺣالی که معماری ﻓرﺁیند کسب و کار بـرای کمک به مدﻝ سازان ﺟهت دستیابی به مجموعه های یکپارچه از مدﻝﻫای ﻓرﺁینـد بـه کـار ﮔرﻓﺘـه می شود، این مسئله ﻫﻤﭽنان وﺟﻮد دارد که ﭼﮕﻮنه در ﻫر شرایط ﺧاﺹ ﭼنین معماری باید ایجاد شود. معماری ﻓرﺁیند کسب و کار، به عنوان یک نمای کلی مجموعه هایی از ﻓرﺁیندﻫای کسب و کار تعریف می شود که روابط متقابل ﺁنﻫا را نشان می دﻫد و ممکن است با دستوراﻟﻌﻤﻞﻫایی بـــرای تعیین روابط مختلف بین ﻓرﺁیندﻫای کسب و کار ﺗﻮسعه یابد. داشتن معماری ﻓرﺁیند کسب و کار مناسب، راهنمایی برای مدﻝسازی واقعی ﻓرﺁیندﻫای کسب و کار را ﻓراﻫم می کند. بر این اساس رویکردهای معماری فرآیند های کسب و کار در 5 طبقه تقسیم می شوند:
1. ﻫدف محور
2. ﻋﻤﻞ محور
3. شی محور
4. مبتنی بر مدل مرجع
5. تابع محور
در این مقاله به معرفی و شرح رویکرد هدف گرا می پردازیم.
در رویکردﻫای هدف محور، یک ساﺧﺘار ﻫدف ابتدا باید طراحی شود که شـامل اﻫـداف کسب و کار و روابط بین این اﻫداف است. پس از ﺁن، معمار ﻓرﺁیند کسب و کار از ﺁن نشات میﮔیرد که براساﺱ ﺗﻌریف ﻓرﺁیند کسب و کار به عنوان مجموعه هایی از ﻓﻌاﻟیتﻫای مرﺗبط برای دستیابی به ﻫدفی ﺧاﺹ است. مزیت استفاده از رویکرد هدف محور این است که کمک می کند ﺗا بفهمیم ﭼرا ﻓرﺁیندﻫای ﺧـــاﺹ، مهـــم هستند. همچنین دلیل یا میزان اﻫﻤیت و اوﻟﻮیت ﻓرایند مشخص میﮔردد. مفهوم اﺻلی سازماندهی در رویکردﻫای هدف محور، ﻫدف است اما رویکردﻫای مختلف، انواع مختلف ﻫدف را مشخص می کنند. McCracken اطﻼﻋـاﺕ ﮔسـﺘردﻩای در زمینـه انواع مختلفی از اﻫداف را که میﺗﻮان تعریف کرد، اراﺋه کردﻩ است. پس از ﺁن، نشان می دﻫند که ﺗﻤرکز بر انواع مختلف ﻫدف منجر به ساﺧﺘار ﻫدف متفاوت می شود. بنابراین، به طﻮر بالقوه معماری ﻓرﺁینـد کسب و کار مختلف ایجاد می شود. بهﻋﻼوﻩ هنگام ساﺧت یک معماری ﻓرﺁیند کسب و کار، انواع مختلف ﻫدف ممکن است به ﻓرﺁیندﻫای متفاوت تبدیل شود. رویکردﻫای هدف محور مختلف، انواع مختلف روابط را بین اﻫداف مشخص می کنند.
رویکردهای موجود در این طبقه، دانش و ﻓهم رابطه بین اﻫداف را در نظر ﮔرﻓﺘه است که بیانگر این است که بـــا دستیابی به اﻫداف سطح پایین تر، میﺗﻮان به اﻫـداف سطح بـاﻻی مرﺗبط بـه ﺁن رسـید. همچنین ﺗﺄﺛیر رابطه بین اﻫداف را مشخص می کنند که بیانگر این است که یک ﻫـدف بر ﻫدف دیگر ﺗﺄﺛیر میﮔﺬارد یا خیر. به مدﻝساز این امکان را می دﻫد که ﺁزادانه انواع روابطی که میﺗﻮان در ساﺧﺘار ﻫدف درنظر ﮔرﻓت را ﺗﻌریف کند. رویکردﻫای هدف محور در نحوه ارﺗباﻁ معماری ﻓرﺁیند با ساﺧﺘار ﻫدف ﺗﻔاوﺕ ﭼﺸـــﻤﮕیری دارنـــد. Lee رابطه نسبتا محکمی بین اﻫداف و اﻫداف زیرمجموعه ی ﺁنﻫا از یک ســـﻮ و ﻓرﺁینـــدﻫا و زیرﻓرﺁینـــدﻫا از سوی دیگر تعریف کردﻩ است و بیانگر این است که اﮔر اﻫداف مـرﺗبط باشـند، ﻓرﺁیندﻫایی کـه بـه ﺗﺸﺨیص این اﻫداف کمک می کنند نیز باید مرﺗبط باشند.
Koubarakis و Plexousakis و Kavakli و Loucopoulos میﮔﻮیند که میﺗﻮان از اﻫداف برای شناسایی و ﺗﺸﺨیص ﻓرﺁیندﻫا استفاده کرد اما در مورد چگونگی ﺗﺄﺛیر روابط بین اﻫداف بـر روابط بـین ﻓرﺁیندﻫا ﭼیزی ﮔﻔﺘه نشده است. Ant´on, McCracken و Yu ، Pott و Mylopoulos ﻓرﺁیندﻫا را فقط به طﻮر ﻏیرمستقیم به اﻫداف مرﺗبط می دانند.
هیچ دیدگاهی تا به این لحظه در این صفحه ثبت نشده است